****
در ِزندان قلبم را گشودم تا تنهایی هایم هوایی بخورد ...
کبوتر بی تاب دلم ناغافل پرید ...
.
عاشق شدم انگار ...
و اینجوری زندان قلب آدم خالی خالی می شه..............
آخی آنی..چه خوشگل و رمانتیک بود......
تولددوباره ات مبارک
چقدر منتظر گشودن درب بود این کبوتر بی تاب... کاش زودتر به دادش می رسیدی...
خیلی نوشته هات زیباستبا اجازه ت لینکت می کنمسبز باشی و موفق و خوشبختپیش من بیاخوشحالم می کنی
ای جان ..انی ما عاشخ شده :ی:*
امیدوارم کبوتر دل اونم پرواز کرده باشه
اگه می دونستم انقدر سریع دعام جواب می ده شوهر می کنی یه دعا برا خودم می کردم :dولی جدا خیلی خوشحالم . یادمه اولین پستت رو که خوندم گفتم یا ابالفضل این چرا انقدر دپرسه و ... که یه کامنت طویل هم برات نوشتم . خیلی خوشحالم
مانی جان شوهر کجا بود !!!فقط یه کم دچار شدم انگار ...فقط همین !!!
ولی حیف که تو این را نفهمیدی
و اینجوری زندان قلب آدم خالی خالی می شه..............
آخی آنی..چه خوشگل و رمانتیک بود......
تولددوباره ات مبارک
چقدر منتظر گشودن درب بود این کبوتر بی تاب... کاش زودتر به دادش می رسیدی...
خیلی نوشته هات زیباست
با اجازه ت لینکت می کنم
سبز باشی و موفق و خوشبخت
پیش من بیا
خوشحالم می کنی
ای جان ..
انی ما عاشخ شده :ی
:*
امیدوارم کبوتر دل اونم پرواز کرده باشه
اگه می دونستم انقدر سریع دعام جواب می ده شوهر می کنی یه دعا برا خودم می کردم :d
ولی جدا خیلی خوشحالم . یادمه اولین پستت رو که خوندم گفتم یا ابالفضل این چرا انقدر دپرسه و ... که یه کامنت طویل هم برات نوشتم . خیلی خوشحالم
مانی جان شوهر کجا بود !!!
فقط یه کم دچار شدم انگار ...
فقط همین !!!
ولی حیف که تو این را نفهمیدی