۞۞۞ قهــــوه ی قجـــــری ۞۞۞

خمیازه های یک ذهن خواب آلوده

۞۞۞ قهــــوه ی قجـــــری ۞۞۞

خمیازه های یک ذهن خواب آلوده

تکرار ِ یک تکرار

****

عاشق نبودم ... 

آمدی ...

عاشقم کردی ...

رفتی ...

عذابم دادی ...

.

.

.

عاشق نبودم ... 

آمدی ... 

عاشقم کردی ... 

می روی ... 

عذابم می دهی ... 

و این چرخه تکرار را تجربه خواهد کرد ... 

این رسم روزگار است ... 

می آیی ... 

می روی ... 

و من می مانم و خاطرات قاب گرفته ای که لب طاقچه ی عادت غبار فراموشی خواهد خورد ... 

 

****  

نظرات 5 + ارسال نظر
دختر نارنج و ترنج دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:10 ب.ظ http://toranjbanoo.blogsky.com/

سلام آنتیگونه عزیزم
خوبی؟؟؟
چقدر قشنگ نوشته بودی خانومی... چرا اینجوریه که این دل آدم یادش نمی مونه بلاهایی که سرش اومده و باز هم می لرزه؟؟؟؟
روزگاریه ها.....

araakadeh دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:59 ب.ظ http://mortin.persianblog.ir/

وعشق است داردوی همه درد بی درمان

نوشی سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:27 ب.ظ http://tameshki.com

و این تکرارِ تکرار است !!

پروین سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:39 ب.ظ http://266.blogsky.com

کاش از اول دوسرش به هم گره نمی خورد که بخواهد چرخه شود و آنقدر بچرخد و بچرخد که جانمان را بگیرد.

مانی یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:23 ب.ظ http://manis.blogsky.com/

آهای خانوم تلنگری باید بهت بزنما !!

نوشته هات داره ضعیف می شه .
نذار ناراحتی های درونیت روش تاثیر بذاره . تو بهترین جمله نویس اینترنتی هستی که من دیدم .

توی این اوضاع و احوال روزگار مگه آدم میتونه خوب بنویسه ...
هر روز بیشتر شوکه میشم ...
هر روز بیشتر نا امید میشم ...
من آدمی نبودم که به فکر فرار باشم ...
ولی الان دارم به رفتن فکر می کنم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد